دردونه مندردونه من، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

هدیه آسمونی

غافلگیری

کوچول من! راستشو بخوای این ماه اصلا منتظرت نبودم و فکرشو هم نمیکردم که خدای مهربون، تو رو تو وجود من قرار داده باشه.طبق معمول روزای دیگه ظهر دوشنبه 20 آبان ماه از سر کار برگشتم خونه و مشغول نهار درست کردن بودم. ولی فکرم همش پیش تو بود که هستی؟! نیستی؟! اومدی؟! نیومدی؟! دیگه اعصابم داشت خورد میشد. خلاصه دل رو زدم به دریا و گفتم بی خیال تست میزارم نهایتش منفیه دیگه! اینقدر اعصاب خوردی نداره! تست رو گذاشتم و بعد از 5 دقیقه به انتظار دیدن فقط یک خط!!!  دیدم وااااااااای خدای من!!!! دو تا خط افتاده عین دیوونه ها تو خونه راه می رفتم و اشک میریختم و میگفتم خدایا نکنه کاذب باشه!!! بابایی که اومد تا منو دید فهمید. گفت مثبته؟؟؟ منم که بغض...
29 آذر 1392
1